درو هوستون موفق شد در کمتر از ۱۰ سال، دراپ باکس را از یک استارتاپ دونفره به یک شرکت میلیارد دلاری ارتقاء دهد؛ اما چگونه؟
درو هوستون در رأس دنیا قرار دارد! شرکت او، دراپباکس، یک شرکت درحالرشد با بیش از هزار کارمند است. این غول دنیای ذخیرهی ابری اکنون به بیش از ۵۰۰ میلیون نفر سرویس ارائه میدهد و درآمد سالانهی آن یک میلیارد دلار است.
این شرکت بهزودی عمومی خواهد شد و این برای هوستون خیلی خوب است. اوایل ماه ژانویه، دراپباکس بیسروصدا تشریفات اداری برای آغاز عمومی شدن را شروع کرد و به اولین شرکت بزرگی تبدیل شد که در سال ۲۰۱۸ این کار را انجام داده است.
اما اوضاع از همان روزهای نخست به همین آسانی برای هوستون و شرکتاش پیش نرفته است. او در سرمایهگذاری ابتدایی خود مشکلات و موانعی داشت. دراپباکس کار خود را تنها با ۲ نفر آغاز کرد و اکنون پس از گذشت ۱۰ سال به این نقطه رسیده است.
هوستون با وجود فرصتهای زیادی که برای فروش شرکت خود در سالهای ابتدایی آن داشت، دست از کار خود نکشید. وی در سال ۲۰۰۹ از طرف استیو جابز پیشنهادی دریافت کرد؛ ولی آن را قبول نکرد. در اینجا به پیشرفت و تبدیل شدن هوستون از یک فرد مبتدی عاشق تکنولوژی به مدیرعامل یک شرکت میلیارد دلاری میپردازیم:
هوستون در مصاحبهای با بیزنس اینسایدر در سال گذشته، گفت برنامهنویسی را از ۵ سالگی شروع کرده است. او همچنین کار کردن روی ایدههایی برای استارتاپها را زمانی که یک نوجوان بود آغاز کرد.
اولین تلاش او، شرکت آزمایشی SAT بود و کار روی این شرکت را در دانشگاه آغاز کرد. هوستون در زمان تحصیل در مؤسسهی فناوری ماساچوست (MIT)، یک سال مرخصی گرفت تا به همراه معلم سابق دبیرستان خود برای بررسی و امتحان یک شرکت آزمایشی وقت صرف کند. هدف این شرکت کمک به دانشجویان برای گرفتن نمرههای عالی در آزمون ورودی SAT بود.
هوستون بعد از فارغالتحصیلی سعی داشت شرکت SAT خود را وارد یک شتابدهندهی استارتاپ کند؛ ولی با این کار او موافقت نشد. او در سال ۲۰۰۵ توانست استارتاپش را وارد اولین دستهی شرکتهای Y Combinator کند. او دو سال بعد، در واکنش به یک مشکل فنی شخصی، دراپباکس را بنیان گذاشت.
هوستون هنگام سفر با اتوبوس از بوستون به نیویورک، متوجه شد فلش مموری خود را که حاوی فایلهای مورد نیازش بود، در خانه جا گذاشته است. هوستون در مصاحبهاش با بیزنساینسایدر گفت ایدهی ساخت دراپباکس از زمان جا گذاشتن فلش در آن زمان به ذهنش خطور کرد. او میگوید:
من خیلی پریشان و مضطرب بودم، چون این روند برای بار چندم اتفاق میافتاد. من پیش خودم گفتم خدای من، دیگر نمیخواهم این اتفاق برایم تکرار شود. ادیتور را باز کردم و شروع به نوشتن چند کد کردم. نمیدانستم که این کار من بعدا قرار است به چه چیزی تبدیل شود.
هوستون بار دیگر وارد Y Combinator شد و این بار ایدهی دراپباکس را مطرح کرد؛ اما با مشکل دیگری مواجه شد. پل گراهام، یکی از مؤسسان Y Combinator، به هوستون گفت ایدهاش را دوست دارد؛ اما هوستون برای اینکه وارد آنجا شود باید فرد مؤسس دیگری را نیز به همراه داشته باشد. هوستون به بیزنساینسایدر میگوید:
پل به من گفت میخواهد فرد دیگری نیز در کنار من باشد؛ چراکه معتقد بود این کار فراز و نشیبهای احساسی در پی دارد و وجود یک فرد دیگر به برقراری تعادل در این زمینه به من کمک میکند و میتواند بار مشکلات را تقسیم کند. حقیقت این است که او درست میگفت.
هوستون که کمتر از دو هفته وقت داشت تا یک همکار برای دراپباکس پیدا کند، فردی را در مؤسسهی فناوری ماساچوست پیدا کرد؛ آرش فردوسی که یکی از دانشجویان مؤسسهی فناوری ماساچوست بود و پس از تماشای ویدیویی نسخه نمایشی هوستون از دراپباکس سراغ او رفت. فردوسی پس از مکالمهای دوساعته قبول کرد از مؤسسهی خارج شود و با هوستون کار کند. هوستون توافق شغلی خود با فردوسی را مانند یک ازدواج اجباری توصیف میکند. او میگوید:
توافق ما شبیه این بود که پس از اولین و دومین قرار ملاقات، ازدواج کنیم. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد؛ چون من باید او را متقاعد میکردم که این تصمیم برای او خیلی خوب است و ما باید اکثر ساعات روز خود را برای آیندهای مشخص، صرف چنین کاری کنیم؛ با این وجود او فورا قبول کرد.
هوستون با همکاری فردوسی توانست وارد Y Combinator شود و با یک سرمایهگذار افسانهای ملاقات کند. پس از ملاقات هوستون با مایکل موریتس، رئیس سکویا کاپیتال، سرمایهی ابتدایی دراپباکس به دست آمد. موریتس برای بررسی پیشنهاد آپارتمان هوستون را ترک کرد. بعد از اینکه توافقی بین آن دو صورت گرفت، هوستون منتظر وارد شدن سرمایه ماند. وی میگوید:
من درحال کار کردن با کامپیوترم بودم که دیدم موجودی من از ۶۰ دلار به ۱.۲ میلیون دلار رسید.
دراپباکس سرویس عمومی خود را در سال ۲۰۰۸ شروع کرد. آغاز کار دراپباکس یک سال پس از دریافت سرمایه از سکویا شروع شد. هوستون میگوید دراپباکس زمان بیشتری برای راهاندازی درمقایسه با سایر استارتاپها صرف کرده است؛ زیرا محصولی بود که باید بهخوبی روی آن کار میشد.
در همان اوایل کار، برخی از تاکتیکهای بازاریابی هوشمندانه به ترقی دراپباکس کمک کردند. هوستون میگوید کتاب بازاریابی پارتیزانی در ابتدای راه کمک زیادی به دراپباکس کرده است. دراپباکس در مدت تست بتای ابتدایی سرویسهای خود، چندین ویدیوی نسخهی نمایشی خلق کرد که در سطح اینترنت مشهور (وایرال) و باعث جذب چندصد هزار کاربر شد.
برنامه موفقتر از مورد بالا این بود که دراپباکس از یک برنامه ارجاع استفاده میکرد که در آن به کاربران فعلی و جدید فضای مجانی میداد: کاربران فعلی باید کاربران جدید را برای سرویس ثبت نام کنند.
این شرکت بهسرعت توجه استیو جابز را به خودش جلب کرد. شرکت اپل در همان اوایل راه به دراپباکس علاقهمند شد و تیمهایی از هر دو شرکت بر سر جزئیات فنی این سرویس وارد مذاکره شدند. سرانجام استیو جابز تقاضای یک نشست کرد که تقریبا حالت تست و امتحان داشت. این نشست با تعریف و تمجید استیو جابز از نوآوری دراپباکس شروع شد. جابز گفت:
محصول شما فوقالعاده است.
او سپس از تمایل هوستون به فروش دراپباکس به اپل پرسید. وقتی هوستون پیشنهاد جابز را رد کرد، نشست از حالت دوستانه خراج شد. هوستون در این باره میگوید:
جابز شروع به ناراحت کردن ما کرد و گفت ما یک چهرهی نوپا هستیم، نه یک محصول... و اینکه ما در آینده مزایای خود را از دست خواهیم داد. او به گونهای صحبت میکرد که انگار میخواست ما را بکشد؛ یا حداقل چیزی نزدیک به این.
دراپباکس توجه مدیرعامل فیسبوک، مارک زاکربرگ را نیز به خود جلب کرده است. حوالی سال ۲۰۰۹، زاکربرگ از طریق فیسبوک یک پیام برای هوستون فرستاد و هوستون اشاره میکند که در ابتدا گمان کرده این پیام یک شوخی است. زاکربرگ به هوستون گفته بود که شرکت شما در حال کشیدن افراد فیسبوک به دراپباکس است.
هوستون سال ۲۰۱۳ در مؤسسهی فناوری ماساچوست سخنرانی کرد و به نقش و اهمیت مؤسسهی MIT در موفقیت دراپباکس اشاره کرد و گفت این مؤسسهی همانجایی است که او توانست همکارش، فردوسی را در آنجا پیدا کند. دراپباکس در سال ۲۰۱۴ شروع به ارائه مشخصههایی برای کسب وکارها کرد.
این شرکت درحالحاضر برای بیش از ۲۰۰ هزار کسب وکار، سرویسهای نرمافزاری ارائه میکند. امروزه از شرکت هوستون بهعنوان یکی از موفقترین زیرمجموعههای Y Combinator یاد میشود.